Tuesday, May 23, 20061پسرم سلام. باز کردن این وبلاگ از اولین کارها برای ثبت خاطراتت هست. البته عکسهای سونو رو هم نگه داشتم تا بعدن ببینی تو دل من که بودی مراحل رشدت چطور بوده. باید از بابای سام هم بخوام که برات بنویسه. من همیشه برات بیتا میمونم اما فعلن میگیم بابا تا شوشو تصمیم بگیره چی دوست داره صداش کنی. الان که اینا رو مینویسم دانشگاه هستم؛ یه روز خوب بهاریه و تو هم مشغول وول خوردن تو دلم هستی. تا به دنیا اومدنت گاهگاهی برات اینجا مینویسم اما بعدش سعی میکنم بیشتر خاطرههات رو ثبت کنم که وقتی بزرگ شدی بخونی. میدونی فکر میکنم وقتی تو بزرگ بشی زندگی هامون خیلی عوض شده باشه و داشتن یه دفترچه خاطرات اینترنتی خیلی هم چیز مهمی نباشه. به قول ژاپنی ها دلمون میخواد که خیلی زود صورتت رو ببینیم. Friday, May 19, 2006
test
|
Blog Photosآرشیو |