Wednesday, June 06, 200735.نیمه فارسی و نیمه ژاپنی حرفهای ما رو میفهمی. آواهایی هم که از خودت در میاری نیمه هستند. وقتی غذا بخواهی یا چیز خوشمزه ای بخوری هم "بهبه" میگی و هم "مانما". "دستدست" بلد نیستی و به جاش باید بگیم پاچی پاچی اما "سرسری" میکنی وقتی خیلی خوشحال باشی. از موزیک ایرانی هیچ حسی نمیگیری مگر چند تا سی دی و نوار خودت که اگه تو ماشین خسته باشی با داد و فریاد میخوای که برات بذاریم مثل دیروز که نداشتی من و بابا موزیک خودمون رو گوش بدیم. با این حال تلاش دیشب من برای یاد دادن "نانای" بهت آخر یکم موثر واقع شد و یاد گرفتی ایستاده خودت رو بالا و پایین کنی. رگ ایرانیت خودش رو نشون داد. کتابهای ژاپنی رو بیشتر از ایرانیها دوست داری. صدای حیوونها رو به مدل ایرانیش خیلی نمیشناسی و فکر میکنی سگ "وانوان" میکنه نه "هاپهاپ". "اینایاینای" و "دالی" هر دو رو میفهمی و فوری پشت جایی که هستی قایم میشی. بعضی وقتها هم خودت این بازی رو شروع میکنی. هنوز پرحرفی عین خودم و زود کلافه میشی عین پدرت. لجباز هم هستی. هله هوله میخوری تا خود صبح اگه بهت بدم اما غذا روبه زور و کلک هم که بهت بدیم با دستهات از دهنت در میاری و پرت میکنی بیرون. خوش اخلاق تر از چند روز قبلی و این یعنی که تلاش من برای سرگرم کردن و بازی کردن باهات داره جواب میده. خوشحالم که سرحالی پسر... ![]() |
Blog Photosآرشیو |