Friday, June 29, 200739.مرد کوچولوی من، دیشب برای چند ثانیه دستت رو از همه جا ول کردی و ایستادی . اولین تجربه ایستادن روی پای خودت بدون هیچ تکیه گاهی. مست غرور میشم هر وقت تلاشهات به نتیجه میرسه و یه قدم به جلو میری. پسرم همیشه یادت باشه اگه هرروزت از دیروزت کمی بهتر باشه یعنی یه برنده ای. دو روز دیگه ماه آخر سال اول زندگیت شروع میشه. یازده ماه رو جدا از هم و نه ماه رو چسبیده به هم گذروندیم. اما تو از اول خلقت تا ابد پسر خودم بودی. ![]() |
Blog Photosآرشیو |