<$BlogRSDUrl$>
Lilypie - Personal pictureLilypie Fifth Birthday tickers

سام







Tuesday, May 12, 2009

74. 


داری به سه سالگی نزدیک میشی. ما در آستانه ی یه کوچ دیگه هستیم و اینبار تو هم همراهمونی و بیشتر از ما شاید اثر این کوچ برای تو باشه. من نگران این هستم که نکنه با این سفر تو آسیب ببینی.
من این روزها همش درگیر این فکرم که رفتن از اینجا بیشتر به نفع تو هست یا به ضررت.
وقتی فکر میکنم که اگه ما اینجا زندگیمون اونطور که میخواهیم هم بشه باز هم جای خالی آدمهایی رو که تو رو دوست دارند رو برات پر کنیم با هیچ چیزی. آدمهایی که تو تا حالا شانس دیدن و بودن باهاشون و دوست داشتنشون رو نداشتی و اگر نتونی توی زندگیت اون وقتی که وقتش هست به درک مفهوم خانواده و محبت و ساپورتی که ازشون میگیری برسی شاید هیچ وقت دیگه نتونی لذت داشتنشون رو درک کنی. به این فکر میکنم که ما همه ی خاطره های خوبمون وقتی ساخته شد که کنار بقیه بچه های فامیل و دوستان بودیم. و تو اینجا با اینکه دوستان خوبی داری اما هیچ وقت نمیتونی اون رابطه رو باهاشون داشته باشی. میدونی دلم نمی خواد هیچ وقت برای یه لحظه پیش خودت فکر کنی که خارجی هستی. چیزی که اگر ما اینجا بمونیم اتفاق میفته. شاید برای تو خیلی درد نداشته باشه اما من دردم میاد اگه روزی به من بگی کاش من هم حق آب و گل داشتم. دلم میگیره وقتی فکر میکنم تو داری با فرهنگی بزرگ میشی که من هیچ اشتراکی باهاش ندارم و به حکم همیشه خارجی بودنم اینجا هیچ وقت نمی تونم بهش احساس مالکیت بکنم. دلم نمیخواد وقتی مدرسه رفتی نتونم تو درسها بهت کمک کنم. وقتی نوجون شدی نتونم حرفهات روبفهمم و درک کنم شرایط و دنیات رو. اینجوری بگم دوست ندارم به وقت نیازت نتونم کمکت کنم.
من همه ی این سه سال سعی کردم تو رو توی جامعه ی ژاپن طوری نگه دارم که فرقی با بقیه بچه ها نداشته باشی. همراه تو شعرهای کودکانه ی اینجا رو یاد گرفتم بازیهاشون رو اصطلاحات کودکانه شون رو. انقدر که حالا میبینم از ایران و کودکی های خودم و فرهنگ کودکانه ی ایران هیچی بهت یاد ندادم. راحت نیست و نبود. دلم میگیره که همه ی این زحمتها رو بکشم و بکشیم و باز هم تو اینجا غریبه باشی. خوشحالم که این سه سال رو اینجا بودی و سالهای مهم کودکیت رو با خیلی از چیزهایی که شاید برای ما اصلن در جای دیگه امکانش شاید فراهم نبود؛ گذروندی. با شادی کردن؛ نظم؛ طبیعت؛ موسیقی در فرهنگ ژاپنی که متاسفانه از فرهنگ مردم ما خیلی غنی تر هست بزرگ شدی.
این هم شانس تو بود که اینطور اتفاق بیفته. من همیشه فکر میکنم اگه اینجا اومدن فقط همین یه اثر خوب رو هم داشته باشه ارزش همه ی این سالهایی که اینجا به هیچ گذروندم رو داره.

74

Blog Photos


آرشیو

  • May 2006
  • June 2006
  • July 2006
  • August 2006
  • September 2006
  • November 2006
  • December 2006
  • January 2007
  • February 2007
  • March 2007
  • April 2007
  • May 2007
  • June 2007
  • July 2007
  • August 2007
  • September 2007
  • October 2007
  • November 2007
  • December 2007
  • January 2008
  • February 2008
  • March 2008
  • April 2008
  • May 2008
  • June 2008
  • July 2008
  • August 2008
  • September 2008
  • October 2008
  • November 2008
  • December 2008
  • March 2009
  • April 2009
  • May 2009
  • August 2009
  • September 2009
  • October 2009
  • November 2009
  • January 2010
  • March 2010
  • May 2010
  • January 2011
  • February 2011

  • online